از اونجا که امیر صالح میدید من گلدون رو با اسپری اب میدم اونم یاد گرفت و هر روز خودش میرفت اسپری رو بر میداشت و بهشون اب میداد و تکرار میکرد اب اب البته لازم به ذکره که خودشو بیشتر ابیاری میکرد ...
وای که چه کیفی داره این اب بازی بیشتر از من امیر صالحم دوست داشت از ذوقشم سرشم بالا نمیاورد برای اولین بارشم بود که چه شود...حسابی بازی کرد و کلیم کیف کرد بچم ...
پسرم؛ دوسال از با هم بودنمان می گذرد، روزهای اول گرچه سخت بود نه به خاطربودنت به خاطر دلواپس بودنت ولی شیرین. چه بگویم از حس مادری... مادر که نباشی فقط یک چیز را از دست دادی... دنیایی از احساس و چه زیباست دومین سالروز تولدت با شب آرزو ها همراه است. چه بگویم از آرزوهایم... تولدت مبارک ...