بزرگ صالح کوچکم

ماهِ من تولدت مبارك... انشاءالله در پناه خدا باشي هميشه خدا رو فراموش نكن تنت سالم عاقبتت بخير عزيييييييزم🍃🍃🍃 ...

واي كه چ بگويم... سفر خوب و به ياد ماندني كه چ انتظارها كشيدم از برايش اميرصالح همچنان ياد و خاطراتش را زنده ميكند...  ...

سلام عليكم😊 امروز كمي مرور كنم خاطرات تقريبا دو سال پيش رو🤔 وقتي به مهد ميرفتي زياد دلخوش نبودي و اين اداااامه پيداكرد  تا دو سال. خلاصه مادر جان برات بگم كه عين دوسال همراهيت كردم تا اينكه مهدت رو عوض كردم...   اوايل ناراحت بودي ميگفتي  هاني باش نرو كي روز مامانا ميشه و مياي ميموني...ولي حالا كه دوماه ميگذره از جداييش تاااازه دو هفته اي شده كه با ذوق ميره و ميگه هاني دير بيا دنبالم. اي من به فداي دلت مهربونت😄❤️   ...

سلام. امروز بعد از مدتها من و اميرصالح امديم... ...

گیرهای رنگی رو که از شهر کتاب کردم رو به رنگهای هم رنگ خودش وصل کردیم البته امیر صالح خیلی نتونست بازشون کنه چون برای اولین بار یه کم براش سفت بود. ...

اینم از کارای بامزه ...

کار با انبر باعث افزایش مهارتهای حرکتی میشه از این رو برداشتن وسیله های مختلف با انبر هم جذاب براشون هم نمرکز رو کمی بالا میبره من هم این خمیرها رو در اختار امیر صالح گذاشتم تا لذت ببره یه چیز خنده دار که من بعد از عکس گرفتن متوجه شدم کثیفی کف پای پسر بود که دلیلشم اینه که چون کولرمون رو راه انداختیم وقتی که برای اولین بار روشن شد چنان خاکی به زمی نها نشست اینم نتیجش ...